آنقدر با این غزلهایم هیاهو میکنم

آنقَدَر با این غزلهایم هیاهو میکنم
تا بدانی عاشقم، دارم تکاپو میکنم

دفترم آماده ای؟ می بندَمَت امشب به شعر
تا سَحَر با این قوافی بازیِ "زو" میکنم

چوبِ جادویِ قلم، احساس میخواهد نه علم
عاشقم، حتی بدون علم جادو میکنم

شعله می پیچد میان دفترم با هر غزل
واژه های داغ خود را، یک به یک رو میکنم

تا نسوزد کاغذ و آتش نگیرد دفترم
واژه ها را اندکی پهلو به پهلو میکنم

چشمها را بسته ام، شاید ببینم روی تو
با خدایت حرف دارم، خواهش از او میکنم

اولش مبهم، ولی کم کم سه بعدی میشوی
رو به رویم می نشینی، هر طرف رو میکنم!
#poourya_9
دیدگاه ها (۴)

اومد ولی باور نمی کردماز عشق حس بهتری باشهمی شد بگی جایی شبی...

دوستان ببخشید یک چند روزی پست نذاشتم نت نداشتم( شرمنده) معذر...

یار مو جو گندمی ام خال هندو را ببین حلقه حلقه موج های تا کمر...

الهی بمیرم من خدایااا...چرا لایکام کمه این همه پست قشنگ میزا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط