پارت دوم
پارت ( دوم)
<ویو جونگ کوک>
توی شرکت بودم و تمام پرونده هارو تموم کرده بودم می خواستم وسایلم رو جمع کنم که یکدفعه صدای افتادن چیزی اومد رفتم بیرون دیدم که منشیم یعنی خانم لی رو زمین افتاده و داره خون بالا میاره و وقتی دیدم همه دارن نگاه میکنن بلند داد زدم
-شماها نمی تونین به بیمارستان زنگ بزنین نمی بینین حالش بده (با داد)
بعد از چند دقیقه آمبولانس اومد و خانم لی رو بردن بیمارستان بعدش که از بیمارستان اومدم بیرون به سمت خونه حرکت کردم وقتی وارد خونه شدم خونه خیلی ساکت بود وقتی رفتم تو اتاق دیدم که جی وو مثل فرشته ها خوابیده رفتم لباسم رو عوض کردم و روی تخت دراز کشیدم و از پشت جی وو رو بغل کردم که یک تکون ریزی خورد و گفت
+چرا اینقدر دیر اومدی قرار بود که ساعت چهار بیای اما الان ساعت پنجه(خوابالو و با اخم)
-اخ قلبم
+جونگ کوک چی شد (با نگرانی)
-.....
جونگ کوککککککک(داشت کم کم اشکش در میومد
-(خنده)
+آخه این چه شوخی بود(در حالی که داشت اشکاش رو پاک می کرد)
- می خواستم حرف بزنم که گوشیم زنگ خورد شماره از طرفه ………
<ویو جونگ کوک>
توی شرکت بودم و تمام پرونده هارو تموم کرده بودم می خواستم وسایلم رو جمع کنم که یکدفعه صدای افتادن چیزی اومد رفتم بیرون دیدم که منشیم یعنی خانم لی رو زمین افتاده و داره خون بالا میاره و وقتی دیدم همه دارن نگاه میکنن بلند داد زدم
-شماها نمی تونین به بیمارستان زنگ بزنین نمی بینین حالش بده (با داد)
بعد از چند دقیقه آمبولانس اومد و خانم لی رو بردن بیمارستان بعدش که از بیمارستان اومدم بیرون به سمت خونه حرکت کردم وقتی وارد خونه شدم خونه خیلی ساکت بود وقتی رفتم تو اتاق دیدم که جی وو مثل فرشته ها خوابیده رفتم لباسم رو عوض کردم و روی تخت دراز کشیدم و از پشت جی وو رو بغل کردم که یک تکون ریزی خورد و گفت
+چرا اینقدر دیر اومدی قرار بود که ساعت چهار بیای اما الان ساعت پنجه(خوابالو و با اخم)
-اخ قلبم
+جونگ کوک چی شد (با نگرانی)
-.....
جونگ کوککککککک(داشت کم کم اشکش در میومد
-(خنده)
+آخه این چه شوخی بود(در حالی که داشت اشکاش رو پاک می کرد)
- می خواستم حرف بزنم که گوشیم زنگ خورد شماره از طرفه ………
- ۳.۳k
- ۰۵ دی ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط