part

part ¹²

ویو ا.ت

توی ماشین هیچ حرفی بین مون رد و بدل نشد که دیگه رسیدیم از ماشین پیاده شدیم من پشت سر جیمین راه میرفتم رسیدیم به در عمارت و جیمین در باز کرد و رفتیم داخل که جیمین رفت داخل اتاقش و من رفتم داخل سالن که دیدم یوری داره توی بغل جونگ کوک گریه رفتم بالا سرش و صداش زدم
ا.ت : یوری (آروم)
یوری : ا.ت (بلند و گریه)
که از بغل جونگ کوک اومد بیرون و پرید بغل من
یوری : دختر میدونی چقدر نگرانت شدم الان حالت خوبه جایید در نمیکنه سرت که اسیب بدی ندیده (نگران و تند)
ا.ت : هیش آروم دختر یک نفس بگیر بیا بریم توی اتاق برات توضیح میدم.......فقط یک لحظه صبر کن
ا.ت روبه اعضا کرد و گفت
ا.ت : عامممم بچه ها واقعا منو ببخشید روز تون رو خراب کردم
نامجون : این چه حرفی هست
جین : نامجون راست میگه سلامت تو مهم تره
جیهوپ : نه نه همچین حرفی رو نزن
شوگا : نه بابا الان حالت خوبه
ا.ت : بله.....جونگ کوکا ممنونم که از یوری مواظبت کردی
کوک : خواهش میکنم
یوری : یااااااا مگه من بچم (عصبانی و کیوت)
ا.ت : بگذریم ما رفتیم
ا.ت همینطوری که برگشت قیافه جیمین رو توی ۵میلی متری خودش دید
جیمین : از من نکردی
ا.ت : عامممم از توهم ممنونم
جیمین : 😌😐
ا.ت و یوری به سریع رفتن بالا و وارد اتاق شون شدن
یوری : خب بگو ببینم چیشده
ا.ت : خب..........



سلام بچه ها ببخشید که دیر به دیر میزارم درس کار و... و اینکه من مریض شدم خیلی بد😷🤒🤕🤧
و اینکه حتما لایک کن و اگر بخونی و لایک نکنی حلالت نمیکنم
خب تا پارت بعد فعلا🥰



#فیک
#سناریو
#کیم‌نامجون #کیم‌سوکجین #مین‌یونگی #جانگ‌هوسوک #پارک‌جیمین #کیم‌تهیونگ #جئون‌جونگ‌کوک #بی‌تی‌اس

♡☆♡☆♡☆♡☆♡☆♡☆♡☆♡☆♡
دیدگاه ها (۱۶)

part ¹³ ویو ا.ت ب...

part ¹⁴ (صبح روز...

part ¹¹ ویو جیمی...

part ¹⁰ ویو جیمین...

هرزه ی حکومتی پارت ۲که کوک بلند شد و.... رفت سمت ا/ت ونشست ک...

سرنوشت"p,19...چشمام خیلی ..‌ خیلی درخشان بود .. بعد از دو می...

پارت ۲۷ فیک مرز خون و عشق

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط