از شعله به خاطر روشنایی اش

از شعله به خاطر روشنایی اش
سپاسگذاری کن،
اما چراغدان را هم
که همیشه #صبورانه در سایه می ایستد ،
از #یاد مبر.
گریه کنی اگر...
که افتاب را ندیده ای:)
#ستاره را هم نمیبینی .
ماهی در اب #خاموش است و
چارپا روی خاک #هیاهو میکند و
پرنده دراسمان #اواز میخواند .‌‌
ادمی ،
اما
#خاموشی دریا
#هیاهوی خاک و
#موسیقی اسمان را در خود دارد .
هنگامی که ،
در #فروتنی بزرگ باشیم ...
بیش از همه به ان #بزرگ نزدیک شده ایم ...
#ممکن از #ناممکن
می پرسد:
خانه ات #کجاست؟
پاسخ می اید :
در رویای یک#ناتوان !
.
.
#رابیندر_تاگور
#خاموشی_دریا
دیدگاه ها (۴)

زخمی که رفتنت به دلم گذاشتهشب‌ ها بیشتر ملتهب می‌ شودنمی‌ دا...

تو هیچوقت قادر به پیدا کردن خودت نخواهی بود؛ اگر درون یک نفر...

دلتنگ شده امنمیدانم ! شاید برای تویا شاید برای دیروزهایی که ...

گاه‌ گاهی که دلم می‌ گیردپیش خود می‌ گویم :آنکه جانم را سوخت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط