مامان بزرگم آخر همهی تلفنهایش میگفت

مامان بزرگم آخر همه‌ی تلفن‌هایش می‌گفت:
کاری نداشتم که!
زنگ زده بودم صداتان را بشنوم..
ما هم که جوان و جاهل،
چه می‌دانستیم صدا با دل ِ آدم چه ميكند..‌.

شبتون بخیررفقا♥️
دیدگاه ها (۴)

😍😄

شــاد باشی يا غصه بخوریراضی باشی از زندگيت يا نهلحظه ها ميگذ...

✌️✌️❤❤🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷

زندگی جنبش جاری شدن استزندگی کوشش و راهی شدن استاز تماشاگه آ...

🍁مادربزرگم آخرِ همه‌ی تلفن‌هایش میگفت:کاری نداشتم که!زنگ زده...

جیمین فیک زندگی پارت ۶۸#

دستمال شیکی از جیبش درآورد و مشغول برق انداختن دو چشم مار که...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط