"حرکت ناگهانی³²"
بچه ها خبر خوب این پارت .پارت اخر بود
و خبر بد اینکه قراره فصل دوم داشته باشه
حیمین: البته
ا.ت: دلم واسه کره تنگ شده بود
جیمین و ات داشتن باهم صحبت میکردن که یکهو صدای عربده شنیدن و به سمت صدا از تختشون پایین رفتن وقتی رفتن بیرون فهمیدن صدا از اتاق تهیونگ میاد . ا.ت داشت با عجله به سمت اتاقشون میرفت . جیمین هم که میدونیت داستان چیه« تهکوک » رفت و جلوی ا.ت رو کرفت اما ات دست بردار نبود و هر جور که شده خودش رو به اتاق تهیونگ رسوند وقتی در رو باز کرد با چیزی که نباید مواجه شد
برادرش و تهیونگ کاملا لخت بودن و تهیونگ داشت.......
ات: دارین چه .............ً......تنژ.......ک.....ب......« غیر قابل پخش به دلیل مسائل اخلاقی »
جونگ کوک : خواهر خوشگلم برو بیرون کارمو انحام دادم میام توضیح میدم بهت
بیا پایین
بیا پایین تر
خلاصه که شب شد و همه به فرودگاه رفتن و به سلامت به کره رسیدن
« پایان »
و خبر بد اینکه قراره فصل دوم داشته باشه
حیمین: البته
ا.ت: دلم واسه کره تنگ شده بود
جیمین و ات داشتن باهم صحبت میکردن که یکهو صدای عربده شنیدن و به سمت صدا از تختشون پایین رفتن وقتی رفتن بیرون فهمیدن صدا از اتاق تهیونگ میاد . ا.ت داشت با عجله به سمت اتاقشون میرفت . جیمین هم که میدونیت داستان چیه« تهکوک » رفت و جلوی ا.ت رو کرفت اما ات دست بردار نبود و هر جور که شده خودش رو به اتاق تهیونگ رسوند وقتی در رو باز کرد با چیزی که نباید مواجه شد
برادرش و تهیونگ کاملا لخت بودن و تهیونگ داشت.......
ات: دارین چه .............ً......تنژ.......ک.....ب......« غیر قابل پخش به دلیل مسائل اخلاقی »
جونگ کوک : خواهر خوشگلم برو بیرون کارمو انحام دادم میام توضیح میدم بهت
بیا پایین
بیا پایین تر
خلاصه که شب شد و همه به فرودگاه رفتن و به سلامت به کره رسیدن
« پایان »
- ۳۴.۱k
- ۲۸ خرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط