تاری بزن با سازه دل آتش بزن بر راز دل

..... تاری بزن با سازه دل آتش بزن بر راز دل
وانگه همین پیمانه را لبریز کن با ناز دل

چنگی به دلداری زنی سازی به غمخواری بزن
دلدار را پیمانه شو سرریز شو با ساز دل

این روزها داد دلم گویی به آسمان رسد
چون ابر میاید زدور باران بخوان آوازه دل

بر چهره گلگون گل رنگی ز مستی نقش کن
تا چهچهه بلبل شود بر گوشه او‌آغاز دل

آید به گوشم نغمه ایی از دور دست زندگی
شهر دلم آشوب شد سویم بیا سرباز دل

با عشق راضی میشوی دلدار شو‌ اینک مگو
پیمانه ایی دیگر بریز تا من شوم شهباز دل،،،
دیدگاه ها (۲)

.... سالها رفت و هنوز؟یک نفر نیست بپرسد از من،که تو از پنجره...

...... ,ﺟﻮﺍﻧﯽ ﺣﺴﺮﺗﺎ ﺑﺎ ﻣﻦ ﻭﺩﺍﻉ ﺟﺎﻭﺩﺍﻧﯽ ﮐﺮﺩﻭﺩﺍﻉ ﺟﺎﻭﺩﺍﻧﯽ ﺣﺴﺮﺗﺎ...

.... قصه ی درد دل و غصه شب های درازصورتی نیست که جایی بتوا...

... گاهی زندگی سخت است و گاهی ما سخت ترش میکنیم.... گاهی آر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط