هرچند سهم شادی ام از این جهان کم است
هرچند سهم شادی ام از این جهان کم است
آنچه مرا به شعر گره می زند، غم است€
دلشوره ها همیشه به من راست گفته اند
دلشوره ام همیشه برای تو مبهم است!
من باختم غرور خودم را در این میان
یک شاه ِبی سپاه شکستش مسلّم است€
باید که جای زخم تو بازخم گم شود
هر درد تازه ای برسد ، مثل مرهم است€
باچتر می روم که نسوزم از آتشش
باران که نیست! بارش ِ داغی دمادم است€
بعد ازتو نام دیگر ِ آغوش بسته ام،
دیگر بهشت نیست عزیزم، جهنم است€
سرکش شدم، بهانه گرفتم، ندیدی ام
یک بارهم نشد که بپرسی چه مرگم است!
یک بارهم نشد که بفهمی غزال تو
با یک نگاه سرد پلنگانه ات رم است€
عاشق شدیم و نظم جهان را به هم زدیم
دنیا هنوزهم که هنوز است درهم است€
آنچه مرا به شعر گره می زند، غم است€
دلشوره ها همیشه به من راست گفته اند
دلشوره ام همیشه برای تو مبهم است!
من باختم غرور خودم را در این میان
یک شاه ِبی سپاه شکستش مسلّم است€
باید که جای زخم تو بازخم گم شود
هر درد تازه ای برسد ، مثل مرهم است€
باچتر می روم که نسوزم از آتشش
باران که نیست! بارش ِ داغی دمادم است€
بعد ازتو نام دیگر ِ آغوش بسته ام،
دیگر بهشت نیست عزیزم، جهنم است€
سرکش شدم، بهانه گرفتم، ندیدی ام
یک بارهم نشد که بپرسی چه مرگم است!
یک بارهم نشد که بفهمی غزال تو
با یک نگاه سرد پلنگانه ات رم است€
عاشق شدیم و نظم جهان را به هم زدیم
دنیا هنوزهم که هنوز است درهم است€
- ۶۴۰
- ۲۷ آبان ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط