اسم عشقه ترسناک
اسم عشقه ترسناک
پارت ۱۰۴
[ویو ملودی]
ملودی: خوب می تونم درک کنم..چون من تو مثل هم هستیم....تو هم دلیل زندگی من هستی
لبخندی زد...
ملودی: چرا اینقدر اخم داری ؟ ..سرد و خشک اینقدر نباش
ادوارد: چرا اینقدر آب شدی ؟ ..
داشت یک پیچوند که جواب سوالم نده...
ملودی: من آب نشدم تویی که گنده تر شدی ؟ این همه عضله واسه چیه ؟
ادوارد: برای که بتونم از خواهر کوچولوم مراقبت کنم
لبخندی زدم.. بلند شد پیشونیم بوسید و از اتاق رفت... خوبه که دارمش.. دلیلی برای بودنمه
..............۲ روز بعد...........
تو این دو روز خیلی بهتر شده بودم و کلأ بدنم درد نداشت...روی کاناپه نشسته بودم که ویلیام
اومد...و نشست
ملودی: داری میری شرکت ؟
ویلیام: آره... منتظر ادوارد هستم... ملودی نخوای بری بیمارستان ها.. فعلآ فقط استراحت کن ..
ملودی: باشه..
ادوارد اومد بلند شدن رفتن... الکلی برای خودم نشسته بودم....... که آرتور زنگ زد جواب دادم
ملودی: بله عزیزم ؟
آرتور: بیا بیرون متتظرت هستم... زود
قطع کرد بلند شدم رفتم بیرون..... دورتر از عمارت ماشینش بود به سمت ماشین رفتم و سوار
شدم...جلو اومد و بوسیدم..عقب کشید
آرتور : دو روز ندیدنت واقعا رو مخم بود.. جوجه خوبی ؟
ملودی: خوبم...
راه افتاد...هوفف کجا الان ؟ ..بعد چند مین به عمارتش رسید پیاده شدم دنبالش به سمت داخل
رفتم..روی کاناپه نشست رفتم تو بغلش نشستم
آرتور : لباس پوشیدنت تغییر کرده
یک بافت که تا زیر باسنم بود تنم بود و یک بوت.. موهای باز و میکاپ کمی داشتم...
پارت ۱۰۴
[ویو ملودی]
ملودی: خوب می تونم درک کنم..چون من تو مثل هم هستیم....تو هم دلیل زندگی من هستی
لبخندی زد...
ملودی: چرا اینقدر اخم داری ؟ ..سرد و خشک اینقدر نباش
ادوارد: چرا اینقدر آب شدی ؟ ..
داشت یک پیچوند که جواب سوالم نده...
ملودی: من آب نشدم تویی که گنده تر شدی ؟ این همه عضله واسه چیه ؟
ادوارد: برای که بتونم از خواهر کوچولوم مراقبت کنم
لبخندی زدم.. بلند شد پیشونیم بوسید و از اتاق رفت... خوبه که دارمش.. دلیلی برای بودنمه
..............۲ روز بعد...........
تو این دو روز خیلی بهتر شده بودم و کلأ بدنم درد نداشت...روی کاناپه نشسته بودم که ویلیام
اومد...و نشست
ملودی: داری میری شرکت ؟
ویلیام: آره... منتظر ادوارد هستم... ملودی نخوای بری بیمارستان ها.. فعلآ فقط استراحت کن ..
ملودی: باشه..
ادوارد اومد بلند شدن رفتن... الکلی برای خودم نشسته بودم....... که آرتور زنگ زد جواب دادم
ملودی: بله عزیزم ؟
آرتور: بیا بیرون متتظرت هستم... زود
قطع کرد بلند شدم رفتم بیرون..... دورتر از عمارت ماشینش بود به سمت ماشین رفتم و سوار
شدم...جلو اومد و بوسیدم..عقب کشید
آرتور : دو روز ندیدنت واقعا رو مخم بود.. جوجه خوبی ؟
ملودی: خوبم...
راه افتاد...هوفف کجا الان ؟ ..بعد چند مین به عمارتش رسید پیاده شدم دنبالش به سمت داخل
رفتم..روی کاناپه نشست رفتم تو بغلش نشستم
آرتور : لباس پوشیدنت تغییر کرده
یک بافت که تا زیر باسنم بود تنم بود و یک بوت.. موهای باز و میکاپ کمی داشتم...
- ۱۰.۶k
- ۳۱ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط