پارت

پارت‌۲

#توت‌فرنگی‌من


سونگهون: ا.ت زود باش
ا.ت: صبر کن خب
سونگهون: دیرمون میشه
ا.ت: نمیشه بابا
سونگهون: یه بند کفش بستن چقدر طول می‌کشه آخه
ا.ت: تموم شد بریم ... چقدر غر میزنی

(مدرسه)

ا.ت: بچه ها بشینین معلم اومد
معلم: سلام بچه ها خوب هستین
همه: بله شما خوب هستین
معلم: منم خوبم ... خب بچه‌ها امروز به چندتا گروه تقسیم میشیم میریم آزمایشگاه
جیا: واسه چی آزمایشگاه؟
ا.ت: به نظرت آزمایشگاه چیکار میکنن؟
جیا: اممم ... نمی دونم
یوما: عجب خواهری من دارم
ا.ت: آزمایش انجام میدن بانو
جیا: آها فهمیدم
معلم: خب اول کسی غائب هست؟
نیکی: نه همه هستن
معلم: خوبه الان گروه بندی هاتون رو میگم .... نیکلاس،ا.ت،سونگهون گروه اول یوما،نیکی،جووان‌ گروه دوم جیا،نارا،لوسی گروه دوم و... خب الان با هم گروهی هاتون بریم آزمایشگاه
همه: چشم
.....


ا.ت: اینارو باید چیکار کنیم
سونگهون: اینارو باید باهم تو این طرف بریزیم
نیکلاس: نه نباید این کارو کنی اسید تولید میشه
ا.ت: پس چیکار کنیم
نیکلاس: این پودر رو باید با الکل مخلوط کنی
سونگهون: بزار من انجامش میدم
ا.ت: انقدر از علوم بدم میاد
سونگهون: تو از چی خوشت میاد
ا.ت: به تو ربطی داره من چی دوست دارم؟
سونگهون: من ازت بزرگترم پس مودب باش
ا.ت: نمیشم
نیکلاس: پس کنین الان معلم میاد گیر میده
سونگهون: راستی چرا دیروز نیومدی؟
نیکلاس: حالم خوب نبود... اگه خدا بخواد دفعات بعد
ا.ت: چه دفعه بعدی؟
نیکلاس: من چه بدونم

یوما: هی شما ۳ تا چیکار کردین
نیکی: به اونا چیکار داری
یوما: تو کار من دخالت نکن
نیکی:*توکارمن‌دخالت‌نکن*
ا.ت: شما خودتون چیکار کردین
یوما: ما گند زدیم همه چی خراب شد
نیکلاس: واستا الان میام درستش میکنم
ا.ت: جیاااااا
جیا: بلهههه
ا.ت: شما چیکار کردین خوب شد؟
جیا: به نظرت وقتی نارا هست خوب نمیشه
ا.ت: عه نارا پیش توئه
جیا: نمیبینیش؟
ا.ت: نه والا اول ندیدمش
نارا: یعنی من انقدر کوچیکم یا تو کوری؟
ا.ت: من کورم
سونگهون: خوبه خودتم اعتراف میکنی
ا.ت: کسی با تو الکی نپر وسط
سونگهون: ببین چطور حرف میزنه
یوما: هیونگ ولش کن خره
ا.ت: من خرم؟
یوما: نه پس جیا خره
ا.ت: معلومه که خره
جیا:وااا چرا اسم منو میارید وسط
یوما: ساکت کارت رو انجام بده
نیکلاس: خداروشکر خواهر برادر ندارم
نیکی: خوش بحالت
معلم: خب بچه ها زنگ تفریحه خسته نباشین
ا.ت: اوووف خسته شدم
سونگهون: از بس کاری بمیرم برات
ا.ت: مسخره
سونگهون: خودتی
ا.ت: منم؟
سونگهون: نه عممه‌
نارا: وای شما دوتا تو خونه دیگه چیکار میکنین
سونگهون: خب قبلا ایشون وجود نداشت یه زندگی آروم و بدون شریک داشتم
جیا: شما که فاصله سنی زیادی ندارین
ا.ت: خب ما خواهر برادر واقعی نیستیم
همه: نیستین؟...





میدونم گند زدم به روم نیارین‌
دیدگاه ها (۵)

امروز قراره ادیتای تخمی بنده رو ببینین.... 😔

سنجاب‌کوچولوی‌من‌.‌‌ https://wisgoon.com/rarmy

عاف‌میزنم‌اصلامگه‌بودنم‌مهمه؟ معلومه‌که‌نه

love Between the Tides³⁰چند دقیقه بعد تهیونگ به سرعت رفتم سم...

پارت ۶ فیک مرز خون و عشق

love Between the Tides³⁴شب برگشتم خونه ا/ت: تهیونگ تهیونگ: ت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط