در گلوی شب

در گلوی شب
مردی رگبار به هوا می بندد
از ترس
که بر می خیزم
همه شان
یک به یک
به پیشانیم
اثابت می کند
سرم گیج میرود
مثل یک کاج تبر خورده
سقوط می کنم
قلبم می ایستد و
من ساعتی پیش شهید شده ام . ...

─═हई╬♥ Pesar AHWAZI♥ ╬ईह═─
💲 🔃 🌏
دیدگاه ها (۳)

®

بوسه ای جانانه نذرم کن گناهش با خودمسوختن در آتش و روز سیاهش...

عاشق شدن چیز ساده ای ستآنقدر که همه ی انسان ها توان تجربه کر...

اینکه "تو"در قلمرو روح منبر مسند قدرت نشسته ای و اینکه "من...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط