چشمانت

چشمانت
آخرين بازمانده‌ی ميراث عشق
و آخرين كتاب‌های عاشقانه‌اند
و دستانت...
آخرين طاقه‌های حرير...
كه بر آن‌ها زيباترين نامه‌های خود را نوشته‌ام
عشق می‌سوزاندم... چون سوزش توتيا
و ذوب نمی‌شوم...
و شعر با خنجرش طعنه می‌زندم...
اما توبه نمی‌کنم
دوستت دارم
ای كه چشمانت درياچه‌های جنوب را
در خود ذخيره دارد
با من بمان
تا دريا از آبی‌ات خودش محافظت كند...

#نزار_قبانی
دیدگاه ها (۲)

دوست داشتن را در چشمى بجوىکه حتى وقتى بسته استروياى تو را بب...

لیاقت چیزی نیست که شما از توی شناسنامه یا چهره افراد بفهمید!...

به گمانم غم‌انگیزترین نقاط جهانخیابان‌هایی هستند مسلط به پای...

وقتی دوريمهمه‌چيز يه جور ديگست!نميشه رفت تا دمِ درِ خونش،ديد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط