باز با چشمان مستت برده ای دل را بیا

...
باز با چشمان مستت برده‌ ای دل را بیا
عاشقم کردی دوباره کشته ‌ای ما را بیا

آمدی کافر شدم بر آنچه در دل داشتم
آمدی ماندی و من معشوقه‌ات انگاشتم

ای قسم بر زلف زیبایت ببین دیوانه‌ وار
مانده‌ام درخیل عشاقت‌چنین در انتظار

در کمان ابروانت ، مات و مبهوتم چنین
بنده‌ی سرخ لبانت گشته‌ام ای مه ‌جبین

گرچه‌ترکم‌کردی‌و رفتی‌هنوز من‌عاشقم
عشق‌گفتم تا بدانی درمثل چون وامقم

همچنان‌مجنون ‌گذارم ‌پای‌برصحرای ‌دل
کاش جدا گردد حسابم از تمام اهل دل
(ندا)
#سروده_های_عاشقانه
Https://telegram.me/RomanticPoem
دیدگاه ها (۱۲)

...چه بی‌تابم زین‌مستی که‌جامش‌را تو پر کردیزدی آتش به جان م...

...تو‌ چون آتش بسوزاندی وجود بی‌ قرارم رامنم‌چون ‌شاخه‌خشکی‌...

...نمی‌دانی چه دل بستم‌ به چشمانت نگاهم کنبمان با من بخوان ا...

...ﻋﺸﻖﻣﻦ ﺳﺨﺖ ﺩﻟﯽ، ﺑﺎﻣﻦ ﺩﻝ ﺧﺴﺘﻪ ﻣﮑﻦﻣﺴﺖ ﺍﺯﻋﺸﻖ ﺗﻮﺍﻡ ﭼﺸﻢ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺗ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط