دیدم جیمین وایساده جلو اتاقه من سریع رفتم پیشش

دیدم جیمین وایساده جلو اتاقه من سریع رفتم پیشش

جیمین: عه ایون می اتاقت نبودی؟؟

نه داشتم جونگ کوکو بیداری میکردم چطور؟

جیمین: یه خبر بد دارم

یا خدا...

جیمین: فن ساینو انداختن یه ساعت دیگه

یه ساعتت دیگههه؟؟؟ مگه چخبرههههه از دو روزه دیگه افتادد یه ساععتت دیگهه؟؟ انقد پرشش زمانیی اخههه؟؟؟؟؟

جیمین: رییس دوره کِرمیَتِشه

یاا من نه چیزی خوردم نه ارایش کردمم نه لباس انتخاب کردمممم

جیمین: اومدم همینو بگم...از الان اماده شو


باشه باشه


سریع رفتم تو اتاقم و کمد و باز کردم
چه رنگی بپوشمم؟؟
یچیزه ساده اوکیه نه؟

یه لباس برداشتم(عکس اول) پوشیدمو رفتم جلو اینه یکم تینت زدم و موهامو باز گذاشتم
گوشیمو برداشتم که نامجون صدام زدد


نامی: ایوننن میی بدوو دارههه دیر میشههه


بدو بدو رفتم پایین


واو همتون مشکی پوشیدین؟؟
(از اسلاید یک به بعد لباساشونو گذاشتم و اگه دیدین بی کیفیت شده بدونین ویسگون کلا با کیفیت مشکل داره و اینکه عکس بهتر از اینا پیدا نکردم ببخشید)


رفتیم سمت در کفشامو پوشیدم(اسلاید اخر) و رفتیم سوار ون شدیم و تو ول لش کردم

جین: خسته ای نه؟

نه فقط میخوام انرژی ذخیره کنم اخه گشنمه

جیمین: اره ایون می هیچ نخورده

یه شکلاتی چیزی ندارین؟

سراشونو تکون میدن(به معنی نه)

اوپا تو چی؟؟

باهم: اوپا؟؟؟؟

جونگ کوک: چیه عادت کردین مکنه گروه بودم فک میکنید منو ایون می هم سن همین؟

شوگا: قضیه اون نیست...

جیمین: عادت نداریم شمارو صمیمی ببینیم...

جونگ کوک رو به ایون می:آیش ولشون کن بیا اینو بخور

ممنون

راننده: رسیدیم

انگار اینم نمیتونم بخورمم

یدونه بیسکوئیت گذاشتم دهنم و به ترتیب از ون خارج شدیم(نامجون،جین،شوگا،هوپی،جیمین،تهیونگ،جونگ کوک،ایون می) که دیدم...
دیدگاه ها (۷)

فرشته های مخفی...

کلی ادم با تابلو های "ما پشتتیم ایون می" وایساده بودنزدم رو ...

شرت پلنگی کی بودی😔🐯

کمرم گرفت و چسبود منو به دیوار و درو بستآیش سر صبحی اخه؟؟جون...

پارت ۳

فیک عشق ابدی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط