از وقتی که رابطه ها از هیزمی تبدیل شدن به بنزینی یه تنهایی ...

.
از وقتی که رابطه ها از هیزمی تبدیل شدن به بنزینی؛ یه تنهایی بزرگ و عمیق به وجود اومده که بیشتر مردم رو داره غرق می کنه .

تا همین چند سال پیش رابطه ها هیزمی بودن. دو نفر باهم می رفتن هیزم جمع می کردن و با حوصله آتیش روشن می کردن و خودشون رو گرم می کردن .آتیش که رو به خاموشی می رفت یه هیزم توش می انداختن و اینجوری همیشه گرم بودن. حتی رو اون آتیش چای دم می کردن و چه لذتی داشت اون چای روی آتیش هیزمی. شنیدن صدای سوختن هیزم هم خوشایند بود.
الان اما کسی دیگه حوصله ی هیزم جمع کردن نداره ، کسی صبر نداره آتیش کم کم روشن شه و گرمش کنه. یه بنزین می ریزن و آتیش گُر می گیره و شعله می کشه و داغ میشن و بیشتر وقتامی سوزن و زده میشن و می رن پی کارشون.حوصله ی نشستن و تماشای قد کشیدن شعله ها رو ندارن. فوقش یه چای کیسه ای بدمزه بشه خورد کنار اون آتیش بنزینی! مگه چقدر میشه بنزین ریخت و گُر گرفت؟
#هایده_رحیمی
دیدگاه ها (۱)

.الان فقط نیاز دارم بغلم کنی،حرکتی به قدمتِ خودِ بشریت که مع...

.امکان ندارد کسی به فکرت باشد وسراغی از تو نگیرد!آدم ها تا س...

دلی رو زیر پا گذاشتی که قبل تو شکستگی داشتحالِ من عاشق به کی...

این حریف خسته رو خسته تر نکن دیگهاین درای بسته رو بسته تر نک...

جرعه ای خاطره.:تابستان سال ۱۳۵۱ شایدم ۵۲ مثل همین تابستون اخ...

یک بلاگر خانم ایرانی به منطقه ی کردستان عراق رفته تا با دف ز...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط