تا نگاهت میکنم حالم پریشان میشود

‌ تا نگاهت میکنم حالم پریشان میشود
دست وپایم همچو شاخ بید لرزان میشود

تانگاهم میکنی گویی درون سینه ام
لوح گرم دل تپشهایش دوچندان میشود

تانگاهت میکنم چشمان چون آیینه ام
رنگ خون میگیردو همسطح باران میشود

تانگاهم میکنی شب روز میگردد مرا
برق چشمان توام شمع شبستان میشود

تانگاهت میکنم نازت گران گردد ولی
تانگاهم میکنی یکباره ارزان میشود

تانگاهت میکنم آتش به جانم میرسد
تانگاهم میکنی آتش گلستان میشود

پس نگاهم کن که محتاج نگاهی از توام
پس نگاهم کن که دردم ازتو درمان میشود.
از کانال من در تلگرام بازدید بفرمائید*
https://t.me/monlightyy/AAAAADwlabGn5JpFx5ds8A
دیدگاه ها (۵)

شـراب.عشـق تـو در دل نـه در پیمانـه ات.باشـد ڪجا ای.شمع همچو...

گفتی که شعرم، مست مستت می کند غافل از ان چشمی شدم،باده پرستم...

از لبت یک کام میگیرم اگر اسراف نیست...بی تو میمیرم بدان این ...

هر قلبی جای یک معشوق است,لطفا بعد از عاشق شدنتانروی دلتان تا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط