برای ملاقات شخصی به یکی از بیمارستانهای روانی رفتیم

برای ملاقات شخصی به یکی از بیمارستانهای روانی رفتیم
بیرون بیمارستان غُلغله بود
چند نفر سر جای پارک ماشین دست به یقه بودند
چند راننده مسافرکش سر مسافر با هم دعوا داشتند
وارد حیاط بیمارستان که شدیم ، دیدیم جایی است آرام و پردرخت. بیماران روی نیمکتها نشسته بودند
بیماری از کنار ما بلند شد و با کمال ادب گفت: من می روم روی نیمکت دیگری مینشینم که شما راحت تر بتوانید صحبت کنید
پروانه زیبایی روی زمین نشسته بود ، بیماری پروانه را نگاه می کرد و نگران بود که مبادا زیر پا لِه شود
آمد آهسته پروانه را برداشت و کف دستش گذاشت تا پرواز کند
ما بالاخره نفهمیدیم
بیمارستان روانی اینور دیوار است یا آنور دیوار؟

#خبرهای_خوب
#انرژی_مثبت
#khabarhay_khub
#energy_mosbat
دیدگاه ها (۹)

مجلس میهمانی بود…پیرمردی از جایش بر خواست تا به بیرون برود ؛...

هیچ میدانی عشق جذب می کند همه ی چیزهایی راکه از جنس و حس خود...

برای خودت دعا کن که آرام باشی.وقتی طوفان می آید، تو همچنان آ...

این محشره حتما بخونید....(یکی از زیباترین پست های دنیا)ﻣﺮﺩﯼ ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط