کوله بار گناهانم بر دوشم سنگینی میکرد

. کوله بار گناهانم بر دوشم سنگینی میکرد...

ندا آمد بر در خانه ام بیا ، آنقدر بر در بکوب تا در به رویت وا کنم...
وقتی بر در خانه اش رسیدم هر چه گشتم در بسته ای ندیدم !...
هر چه بود باز بود...
گفتم : خدایا بر کدامین در بکوبم؟!...
ندا آمد : این را گفتم که بیایی وگرنه من هیچوقت درهای رحمتم را به روی تو نبسته بودم ...
کوله بارم بر زمین افتاد و پیشانیم بر خاک ... ... ...

وقتی خدارا دارم بی نیاز از هرکسی هستم .
خدایا عاشقانه دوستت دارم ...

#یا_مهدی_ادرکنی
دیدگاه ها (۱۷)

پیرمردی تو حرم به جوانی گفت سواد ندارم برام زیارتنامه بخوان....

.

چه هوایی چه طلوعی باید امروز حواسم باشد که اگر قاصدکی را دید...

دلت پاک باشد، کافی است؟! آن کسی که شما را خلق کرده است، اگر ...

⁨⁨⁨⁨حتما بخوانید👇🏼😭💔رخت عزایت را به تن کردم عزیزماصلا خودم ر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط