بیگانگی ز حد رفت


‌بیگانگی ز حد رفت...

ای آشنا مپرهیز!
دیدگاه ها (۱)

.اگریک روز مجبور شومکہ تو را ترک کنمکوچک بودن عشقم را نہبزرگ...

ما فقط همین را داریم؛با خاطره آنکہ نیسٺخاطره بازے کنیم...

بی محابا... سربزن بر کلبه ی احزان منتا چو یعقوب از وصالت نور...

تو مثل دلبری های پاییزمی مانیآدم نمی داند نگاهت کند یا کوچه ...

بگذر ز من ای آشنا..

بگذر ز من ای آشنا🌊🖤

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط