خون آشام . فئودور

کنیچیوااا!!!

داشتی از مدرسه بر می گشتی که دلت خواست قدم بزنی
.............
توی راه یه خونه بزرگ دیدی که انگار چندین ساله اینجاس
فضولیت گل کرد و خواستی بری داخلش ببینی . مغزت میگفت نرو ولی پاهات رفتن داخل ( بیچاره مغز😀 )
شما : وای اینجا از بیرون قدیمی ولی از داخل باحاله 😲
فئودور : کدوم مهمون نا خونده ای وارد اینجا شده ؟؟؟؟؟
فئودور(ادامه داد) چه رایحه خون خوش بویی!😈

ترسیده بودی و دیدی یک نفر بالای پله ها ایستاده 😐

شما : آقا من....
فئودور : آه. بوی خونت داره وسوسم‌ میکنه.
شکلات کوچولو
شما : چی شما نمی تون.....
فئودور: آره نمی تونم تحمل کنم و خونت نخورم 😈
شما : من منظورم.....

نفهمیدی چی شد و یدفه اون مرد و جلوی خودت دیدی و اون ساق دستت ( رگ دستت)
گاز گرفت
شما : آیییی!...
فئودور: هیس....

......................

خب تموم شد اگه خوشتون اومد پارت بعدی هم میزارم 😉🥰

دیدگاه ها (۱)

جوجه اردک های بانگو .پارت اول

جوجه اردک های بانگو . پارت ۲

جوجه اردک های بانگو

یاه‌یاه 😀این دوتا رو نگا 💞این بهترین قسمت مانگاست 😁😅

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط