عاشقنامدارگلنورز

#عاشق_نامدار_گل_نورز
داستان به این صورت است که پادشاهی در دیار خراسان به نام پیروز شاه بوده که در زندگی همه‌ مرادها و آرزوهایش برآورده شده الا فرزند که خداوند فرزندی به او عطا می‌کند و آن فرزند نوروز است
. زمانی که نوروز نوجوان و جوان شد و توانست از قصر بیرون برود و صید و شکار و گشت و گذار کند، در یکی از همین گشت بیرون از قصر با فردی به نام جهان‌افروز کشمیری روبه‌رو و آشنا می‌شود و این فرد به او نشانی گل، آن معشوقه‌ای را که در روم است می‌دهد. به او می‌گوید که تو اگر معشوق و مرادت را می‌خواهی، باید به سوی گل بروی
به هر حال جهان‌افروز توصیفی از جمال و زیبایی گل برای نوروز می‌آورد و توصیفات شخصیتی و درونی او و می‌گوید که گل میل به همسر و قیصر میل به گرفتن داماد ندارد و می‌گوید قیصر این شرط را گذاشته که کسی می‌تواند همسر دختر من شود که یک اژدها و ماری را که هست بکشد
. بعد از این اتفاق نوروز به قصر بازمی‌گردد، می‌خوابد و در خواب دو مرغ یا دو پرنده سبز می‌بیند که همان دو کبوترن‌
دو پرنده با هم حرف می‌زنند و حکایت خاطر مشوش و دل عاشق نوروز را دوباره و به شکل دیگری به او می‌گویند. این دو پرنده در خواب به نوعی حدیث نفس برای نوروز هستند.

نوروز بعد از این خواب پیش پدر می‌آید و از او می‌خواهد که اجازه دهد تا او به طرف سرزمین قیصر و به طرف معشوقش گل برود.
یعنی ابتدای کار نمی‌گوید که به روم می‌روم. می‌گوید اجازه دهید گشت و گذاری بیرون از مرز و بوم خود داشته باشم. پیروز پدر است و فراق فرزند را برنمی‌تابد. به همین خاطر می‌گوید برو در باغ و بوستان گشت و گذار کن، شطرنج و نرد بازی کن، از زندگی و جوانی‌ات استفاده کن و فکر این سفر را از ذهنت دور کن. بعد از این پدر فکر می‌کند شاید فرزندش نصیحت‌های او را گوش نکند و به سفر برود، بنابراین به حکیمی از ندیمان دربارش به نام «مهراسب» می‌گوید که برو با نوروز صحبت کن و او را از فکر و خیالی که دارد منصرف کن. مهراسب به سراغ نوروز می‌آید و شروع به موعظه و اندرز می‌کند که این سفر با خطر همراه است و برای اینکه نظر او را تغییر دهد، برای او تمثیلی می‌آورد و حکایت وزیر محمد نامی را که عاشق فردی بوده و هلاک شده تعریف می‌کند
وداستان نوروز هم درجواب حکایت «داستان بهزاد و پریزاد» است که سختی‌هایی دارد و آخر آن وصال است.
.
دیدگاه ها (۱)

هم لایک کرده هم بلاک کرد یعنی چیه

بانوان نامدار

#بانوان_نامدار ‌پردیس ثابتیپردیس ثابتی  / ۱۳۵۴ در تهران) ز...

تاوان خوشبختی اینده ات را اکنون پس بده

🍃آخر خدایی هست،پیغمبری هست...سلطان عبدالحمید میرزا فرمانفرما...

❀°🌸°❀°‌🌸°❀°°🌸°❀°°❀°#همسران➖یکی از اشتباهات زوجین این است که ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط