می آید روزی که در تراس خانهات روی صندلی دسته دار نشستها

می آید روزی که در تراس خانه‌ات روی صندلی دسته دار نشسته‌ای و بازی کودکان را تماشا می‌کنی. آن روز دیگر نه باران خاطره ای از من برایت تازه می‌کند و نه غروب آفتاب سنگی بر دریاچه آرام دلت می اندازد سال هاست که تو مرا پاک از یاد برده ...
دیدگاه ها (۱)

به حریمِ امنِ آغوشم بیا ...! تا قلبم را ...؟ فرشِ قرمزِ قدم ...

عاشقی کردن بابعضیا خیلی سادست ساده تر از آب خوردن.همونا که خ...

دیگر نمیتواند یکی مثل من پیدا کند"...این جمله بسیار بی معنی ...

تنـــــــــــــــــــــــــهایییی ...😭 😭 😭 😥

دستم خواب رفته بود، دست راستم که گذاشته بودم زیر سرت و خوابت...

ازمایشگاه سرد

هزارمین قول انگشتی را به یاد اور پارت ۶

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط