من که مستعمره ام شعله به جانم تو بکش

من که مستعمره ام ، شعله به جانم تو بکش
قصد فتحم کن و از زیر زبانم تو بکش
.
تو بگو، حرف به حرفش همه بر گردن من
قاتلم باش! بیا خیمه بزن بر تن من
.
با سرانگشت کمی معجزه کن روی تنم
زیر گوشم تو بخوان "عاشقِ عاشق شدنم"
.
بغلم کن، بغلم شوق رسیدن دارد
بوسه با طعم عسل لذت چیدن دارد
دیدگاه ها (۱)

الهی هیچ‌عشقی تبدیل به خاطره نشه امین

ای اشک دوباره در دلم درد شدی تا دیده ی من رسیدی و سرد شدیاز ...

دلم بارون و دریا بودولی اتش به دریا زدیکی رفت پیش عشق منخودش...

قدر نشناسِ عزیزم،نیمه‌یِ من نیستی،قلبمی اما سزاوارِ تپیدن نی...

تک پارتی هانما ا/ت ویو...نشسته بودم تو اتاق و داشتم کتاب میخ...

# رز _ سیاه PART _ 43 تهیانگ: جلوش نشستم دستمو برم سمت صورتش...

عاشق یک جاسوس شدمpart⁹ویو دامیان* وقتی که جک و آنیا از کلاس ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط