وقتی مافیان و تو دعوا ناخواسته روت اسلحه میکشندرخواستی

وقتی مافیان و تو دعوا ناخواسته روت اسلحه میکشن{درخواستی}
*مکنه لاین*




تهیونگ: اسلحه رو از کنار گوشت رد کرد و دقیقا جلوی چشمات نگهش داشت
به چشم هات که از ترس می‌لرزید خیره شد و نفسِ سنگینش رو بیرون داد
با نگاهی خیره اسلحه رو پایین میاره
با سرعت اسلحه رو سمت زمین پرتاب می‌کنه و تورو بین بازو هاش قفل می‌کنه
با نگاهی که از صد تا تیر خوردن بدتره نزدیکت میشه
لب هاش رو روی لب هات میزاره و گلوله ایی که دردش بدتر از هزاران گلوله سمی بود
بعد از چند دقیقه بوسیدنت ازت جدا شد و توی چند سانتیِ صورتت زمزمه کرد: ببخشید ترسوندمت چاگی؛..ولی یکم هیجان برای جفتمون نیاز بود..مگه نه گرل؟
درد و تنش عجیبی زیر پوستت جریان داشت ولی..چه درد شیرینی!





جونگ کوک: با حرصی که ازت داشت سر اسلحه رو از روی شقیقه‌ت تا روی شونه‌ت کشید
سر اسلحه رو سمت ترقوه‌ت آورد و تا خط فک‌ت ادامه داد
تفنگ رو زیر چونه‌ت نگه داشت و دست آزادش رو روی کمرت قفل کرد
بهت نزدیک تر شد و توی کسری از ثانیه اسلحه رو روی سرامیک پرتاب کرد که باعث از بین رفتن سرامیک شد
دست های گرمش رو دور بدنت پیچید و بوسه آرومی به گردنت زد: هر اتفاقی هم بیوفته هیچکی..حتی خودم حق نداره بهت آسیب بزنه! درست نمیگم دارل؟







خبخبخبخببب بلوبریام
یه لایک و کامنت کوچولو می‌تونه خیلی خوشحالم کنه
بوس نیلایی به همتون
دیدگاه ها (۲۸)

وقتی تایم پریو/دیته {درخواستی}نامجون: پتو رو دورت پیچید و تو...

کپشن خونده شه؟!لطفا با قلب/احساسات/روان کسی بازی نکنین!شاید ...

وقتی مافیان و تو دعوا ناخواسته روت اسلحه میکشن {درخواستی}*مک...

وقتی مافیان و تو دعوا ناخواسته روت اسلحه میکشن {درخواستی}*هی...

.«اوه، همسر عزیزم بهش برخورد؟»درحالی که جفت دستاش، داخل جیب ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط