ات ههیچی
ات ه..هیچی
کوک امشب از اتاقت در نمیای بیرون فهمیدی؟ (جدی)
ات بله
کوک آدم شدی؟( نیشخند﴾
ات تحمل شکنجه ندارم
کوک خب میتونی بری
ات باشه
ویو کوک
ات رفت... اون واقعا دختر خوبیه ولی اصلا بهش فکر نکردم که بخوام جایگاهشو بالا تر از یه برده ببرم میخواستم یه چیزی بهش بگم رفتم طبقه بالا صداهایی از اتاقش میومد
ات چرا من حق ندارم آزاد باشم؟چرا باید توسط بابام فروخته بشم؟چرا باید زی..ر خواب باشم؟چرا باید از یه ارباب حامله باشم اونم یکی نه دوتا؟ گریه شدید
یعنی آت حامله ست؟اصلا حوصله بچه ندارم برام مهم نیست سقط کرد کرد نکرد خودش توله هاشو بزرگ میکنه رفتم طبقه پایین
کوک اجوما
اجوما بله ارباب
کوک امشب مهمونی داریم هرکس کارشو درست انجام نداد شکنجه میشه
اجوما چشم ارباب
که یهو لیا اومد سمتم و خودشو چسبوند بهم
پارت بعدی اسمات تو کامنتا
کوک امشب از اتاقت در نمیای بیرون فهمیدی؟ (جدی)
ات بله
کوک آدم شدی؟( نیشخند﴾
ات تحمل شکنجه ندارم
کوک خب میتونی بری
ات باشه
ویو کوک
ات رفت... اون واقعا دختر خوبیه ولی اصلا بهش فکر نکردم که بخوام جایگاهشو بالا تر از یه برده ببرم میخواستم یه چیزی بهش بگم رفتم طبقه بالا صداهایی از اتاقش میومد
ات چرا من حق ندارم آزاد باشم؟چرا باید توسط بابام فروخته بشم؟چرا باید زی..ر خواب باشم؟چرا باید از یه ارباب حامله باشم اونم یکی نه دوتا؟ گریه شدید
یعنی آت حامله ست؟اصلا حوصله بچه ندارم برام مهم نیست سقط کرد کرد نکرد خودش توله هاشو بزرگ میکنه رفتم طبقه پایین
کوک اجوما
اجوما بله ارباب
کوک امشب مهمونی داریم هرکس کارشو درست انجام نداد شکنجه میشه
اجوما چشم ارباب
که یهو لیا اومد سمتم و خودشو چسبوند بهم
پارت بعدی اسمات تو کامنتا
- ۱۵.۴k
- ۱۲ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط