تا تو نگاه می کنی

تا تو نگاه می کنی
کارمن آه کردن است 
ای به فدای چشم تو
این چه نگاه کردن است

شب همه بی تو کار من،
شکوه به ماه کردن است
روز ستاره تا سحر،
تیره به آه کردن است

متن خبر که یک قلم ،
بی تو سیاه شد جهان
حاشیه رفتنم دگر ،
نامه سیاه کردن است

چون تو نه در مقابلی،
عکس تو پیش رو نهم
این هم از آب و آینه
خواهش ماه کردن است

ای گل نازنین من،
تا تو نگاه می کنی
لطف بهار عارفان،
در تو نگاه کردن است

لوح خدانمایی و
آینۀ تمام قد
بهتر از این چه تکیه بر،
منصب و جاه کردن است؟

ماه عبادت است و من
با لب روزه دار از این
قول و غزل نوشتنم،
بیم گناه کردن است

لیک چراغ ذوق هم
اینهمه کشته داشتن
چشمه به گل گرفتن و
ماه به چاه کردن است

من همه اشتباه خود
جلوه دهم که آدمی
از دم مهد تا لحد،
در اشتباه کردن است

غفلت کائنات را
جنبش سایه ها همه
سجده به کاخ کبریا،
خواه نخواه کردن است

از غم خود بپرس کو
با دل ما چه می کند؟
این هم اگرچه شکوۀ
شحنه به شاه کردن است

عهد تو ‘سایه’ و ‘صبا’
گو بشکن که راه من
رو به حریم کعبۀ
"لطف اله’" کردن است

گاه به گاه پرسشی
کُن که زکات زندگی
پرسش حال دوستان
گاه به گاه کردن است

بوسه تو به کام من،
کوهنورد تشنه را
کوزۀ آب زندگی
توشه راه کردن است

خود برسان به شهریار،
ای که در این محیط غم
بی تو نفس کشیدنم،
عمر تباه کردن است


🌟 شهریار

💫 💫
دیدگاه ها (۲)

گاهی نفسی هست ولی هم نفسی نیستدر هر نفست جزنفستهیچ کسی نیست ...

عشقِ ممنوعه من حال دلم را دیدے ؟از دِلم لَحظہ‌اے از ترسِ سَف...

چشم خود بستم ...که دیگر چشم مستش ننگرم .. ناگهان...دل داد زد...

اوجْ دَرد وَقتیـــہ کــــــــــہ...نـَــــه میتونے ببَخشیشــ...

مامان جونم...دورت بگردم:)نیستی امروز چرا؟چرا این در برای همی...

ستاره ام،ستاره،نور کوچکی در آسمان سیاه و تاریک فضا.فضایی ظلم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط