با توجه به نزدیک شدن فصل گرما در یکی از مساجد خیرین قصد

با توجه به نزدیک شدن فصل گرما در یکی از مساجد، خیرین قصد جمع آوری پول برای خرید کولر داشتن و صندوقی رو جلوی نمازگزاران چرخوندن
به محض اینکه صندوق روبروی من قرار گرفت یدونه هزار تومنی درآوردم و تو صندوق انداختم.
بعد از چند لحظه پشت سریم زد رو کتفم و مقداری پول بهم داد برا اینکه بندازم تو صندوق از هم جداشون کردم.
چهارتا تراول 50تومنی?
30 تا ده هزارتومنی?
چند تا 5تومنی?
خلاصه بعد از اینکه همه رو انداختم برگشتم و بهش گفتم حاجی قبول باشه
حاجی بهم گفت
از شما قبول باشه
پول خودت بود
وقتی هزار تومنی رو درآوردی از جیبت افتادن

$_______$

دیدگاه ها (۴۰)

بالا رفتن سن حتمی است ...اما اینکه روح تو پیر شود ،بستگی به ...

‏او دانشجو است؛هر روز در خیابانی که محل گذرش است مینشیند و ب...

:)

می دانم امروز بارها و بارها تولدت را تبریک گفته اندشاید واژه...

روانی منP48

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط