خشگلام

خشگلام
من واشتم اماده می شدم
بعد دوتا پارت نوشتم
با دوستام رفتیم بیرون اتفاقاتی افتاد
که مجبور شدم بدو ام
و استرس شدید
ببخشید
من امشب نمیتونم پارت بزارم
اصلا می زون نیستم
پام بد حور گرفته
دیدگاه ها (۳۴)

"𝐦𝐲 𝐡𝐮𝐬𝐛𝐚𝐧𝐝"𝐜𝐡𝐚𝐩𝐭𝐞𝐫 :𝟏𝐏𝐚𝐫𝐭:۱۱"ویو جنا"جانم؟؟تا خواستم حرف بز...

بچه ها راجب دیشب بگم که جدیدا که مدرسه نبست حوصلم سر میره بع...

"𝐦𝐲 𝐡𝐮𝐬𝐛𝐚𝐧𝐝"𝐜𝐡𝐚𝐩𝐭𝐞𝐫 :𝟏𝐏𝐚𝐫𝐭:۱۰"ویو جنا"تنها بهونه ایی بود که ...

"𝐦𝐲 𝐡𝐮𝐬𝐛𝐚𝐧𝐝"𝐜𝐡𝐚𝐩𝐭𝐞𝐫 :𝟏𝐏𝐚𝐫𝐭:۹"ویو جنا"کوک: مطمعن باش حسی که م...

🎧ྀི 김이솔🎧ྀི . ︶︶︶︶   𓈒  ꔫ  𓈒  ︶︶︶︶🐈‍⬛ : @یکم.چصناله.دارم...

رمان عشق و نفرت پارت ۹صبح شد آت خیلی درد داشت داشت بزور راه ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط