شراب سرخ پارت

شراب سرخ پارت ۱۱۶


#red_wine #red_wine🍷

اینقدر این کار را با آرامش و ملایمت انجام میداد که نمیدونم چقدر گذشت اما وسط کار پرستار کم کم خوابم برد و در عالم بی خبری فرو رفتم.


با حس نوازش موهایم از خواب غفلت بیدار شدم و اولین چهره‌ای که دیدم صورت تهیونگ بود..
اما همین کافی بود که صورت تهیونگ به آرامی محو شود و جایش را به جونگ‌کوک بدهد..
با واضح شدن صورت جونگ کوک توی جام نیم خیز شدم ..
جونگ کوک:هنوز داخل اتاق عمله!
جونگ کوک: یک ایست قلبی دیگه رو پشت سر گذاشت!
کم کم اشک هایم راه خودش را پیش گرفت که جونگ‌کوک جلو امد و گونه‌ام را نوازش کرد ، با حرفی که زد تنم یخ بست: وقتی اینطوری میکنی.. نگرانش میشی یا براش گریه میکنی دلم میخواد که واقعا اون بمیره!
خداروشکر سرمی بهم وصل نبود که بخوام منتظر پرستار بمونم.
مکثی کرد و ادامه داد: اصلا من به درک...اما یادت هست یک پدر داری که اون سر دنیا بی تاب دخترشه ، دختری که فکر میکنه مرده اما زنده‌ست ولی اون دختر بی وفا حتی یک خبر هم از خودش به پدرش نداده !!
_من تلفنی نداشتم که بخوام با پدرم صحبت کنم.
جونگ‌کوک عصبی داد زد: اینا همش بهونه‌ست ا.ت، تلاش کردی که بهش زنگ بزنی؟ چندبار تلاش کردی؟ اصلا سعی کردی از دست کیم فرار کنی؟ چند بار سعی کردی؟ نکردی ا.ت نکردی!!!بین تو اون مرد چی گذشته که اینطوری براش زجه میزنی و برای زنده موندنش خودتو به در دیوار می‌زنی..ها؟
حرفای جونگ‌کوک مانند پتک بر سرم کوبیده میشد . ح
دیدگاه ها (۵)

شراب سرخ پارت ۱۱۷#red_wine #red_wine🍷 حرفای جونگ‌کوک مانند پ...

شراب سرخ پارت ۱۱۸#red_wine #red_wine🍷 با یونگی همراه شدم_جون...

شراب سرخ پارت ۱۱۵#red_wine #red_wine🍷 دلم میخواست بهش بگم ته...

شراب سرخ پارت ۱۱۴#red_wine #red_wine🍷همونجا بود که نامجون از...

قلب یخیپارت ۱۴با اینکه شرط هارو رعایت نکردید ولی گذاشتم، نه ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط