پیوند نفرت

پیوند نفرت
P3
ـــــــــــــــــــــ
هفت ماه بعد...

جکسون با صورت رنگ‌پریده و دست‌های لرزان، پاکتی پر از مدارک رو جلوی جونگ‌کوک گذاشت.

جکسون: اینو نگاه کن... مدارک اصلی آتش‌سوزی. همه‌چی رو نشون میدن... مقصر اصلی "مایکل" بود. اون شریک حسود. اون شب خودش خانه رو آتش زد. راستی... شش ساله که مرده.


دست‌های جونگ‌کوک شروع به لرزیدن کرد. کاغذها روی زمین پخش شدند. تمام وجودش از حقیقتی که سال‌ها ازش فرار می‌کرد، منفجر شد. مثل دیوانه‌ها به سمت اتاق زندان آلیا دوید.

در را باز کرد. آلیا، نحیف و پر از زخم، روی زمین افتاده بود. با عجله زنجیرها را باز کرد.

جونگ‌کوک: (با گریه و لرز) آلیا... آلیا، ببخش... ببخش منو. من... من نمی‌دونستم. چشمامو روی حقیقت بسته بودم. التماس می‌کنم، منو ببخش... من دوستت دارم... عاشقتم. اما انتقام... انتقام پدر و مادرم، جلوی حس و عقل من رو گرفته بود. معذرت می‌خوام...

آلیا به آرامی چشمانش را باز کرد. نگاهش خالی و پر از درد بود.

آلیا: (با صدایی ضعیف و سرد) حالم ازت بهم می‌خوره.

جونگ‌کوک باز هم التماس کرد، روی زانوهایش افتاد و گریه کرد. اما آلیا، با تمام دردش، از جایش بلند شد و بدون نگاه به پشت سر، از عمارت بیرون زد و رفت.


🫣ادامه دارد...
«برگشتم باز»😂💔
دیدگاه ها (۰)

پیوند نفرت P4ـــــــــــــــــــــــــچند هفته بعد...جونگ‌کو...

پیوند نفرت P2 دو ماه پس از مرگ مادربزرگ...آلیا با سردردی شدی...

پیوند نفرت(درخواستی)P1 ---پدرای آلیا و جونگ‌کوک، برادر بودن....

black flower(p,238)

ارمان عشق و نفرت پارت 5صبح شد آت خیلی درد داشت کوک رفت غذا پ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط