نماز...

خروس و شيرى باهم رفيق شده و به صحرا رفته بودند.
شب که شد خروس برای خوابيدن روى يک درخت رفت و شير هم پاى درخت دراز کشيد.

هنگام صبح خروس مطابق معمول شروع به خواندن کرد.

روباهى که در ان حوالى بود به طمع افتاد و نزدیک درخت امده و به خروس گفت:
بفرمائيد پائين تا به شما اقتدا کرده و نماز جماعت بخوانيم!

خروس گفت : همان طورى که مى بينى بنده فقط مؤذن هستم ، پيش نماز پاى درخت است او را بيدار کن ..

روباه که تازه متوجه حضور شير شده بود ، با غرش شير پا به فرار گذشت.

خروس پرسید : کجا تشريف مى بريد؟ مگر نمى خواستيد نماز جماعت بخوانيد؟ روباه در حال فرار گفت : دارم مى روم تجدید وضو کنم!😁😂
‎ ‎
‎‌
دیدگاه ها (۱)

فقط در زبان فارسیه که میشه ۱۹ تا فعل رو کنار هم گفت:داشتممیر...

بی خود و بی جهت صلوات

نسل سلیمانی ها

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط