شهریور که شروع می شود آدم دلش می خواهد سفر کند

شهریور که شروع می شود آدم دلش می خواهد سفر کند ...
دل را بزند به دریا به جنگل ...
شهریور انگار به خودش عطر پاییز را زده
هوا کم کم رو به سردی می رود و ابرها بارانی ...
شهریور بویِ خاک و نم باران میدهد ...
کاش کمی آرام ورق می خورد آن خاطرات کودکی ...
هرچه بزرگتر می شویم " یادش بخیر ها " درونمان غوغا می کنند و خاطرات کودکی و بویِ کتاب نو و مدرسه که ما را یادِ گذشته می اندازد ...
کاش هنوز هم همان کودکی بودیم که ذوقِ خرید کفش نو و کیف شکلک دارو لیوان فانتزی و دفتر هایِ قشنگ گُگلی را داشتیم...
شهریور همیشه بویِ دلتنگی میدهد ...

#مبینا_ژرژی
دیدگاه ها (۱)

یه ضرب المثل قدیمی هست که میگه هیچ اتفاق خوبی بعد از ساعت دو...

ما همه در یک جایی از قصه هایمان جا ماندیم،جا ماندیم و کسی مت...

درست وقتی خسته ای و کم آوردی، جایی که دیگه نه چایی و قهوه تا...

دلم اون اتفاقی رو میخوادکه تا چندروز بعد از بیدار شدن از خوا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط