پارت

پارت 46

ویو تهیونگ**

وارد خونه شدم که دیدم مینا داره گریه میکنه نگران رفتم سمتش و بغلش کردم ..

تهیونگ: چی سود عزیزم خوبی ؟!‌چتع؟!

مینا: تهیونگ.. هم خبر خوب دارم برات ... هم‌بد😭

تهیونگ: خب اول خبر خوب رو بگو..

مینا: تهیونگ ببین اینم مدرک .. که من هرزه نبودم .. اون روزی رو که میگی اونجا دوربین مدرار بسته بودن اون عوضی میخاست بهم تجاوز کنه که یکی بلخره ب دادم رسید..

تهیونگ: اوم .. خوبه باز فهمیدم دختر بودی .. خوب خبر بدت چیه؟!

مینا: (شروع کرد به گریه زاری شدید) تهیونگ.... من.. من..

تهیونگ: چی عزیزم تو چی... بگو‌ذیگ جون به لبم کردی..

مینا: تهیونگگ من.. من حامله امم😭😭

تهبونگ: خوب... پس چرا گریه میکنی؟!...درضمن این که خبر بدی نیس خبر خیلی خوبی هم هست

مینا: چی میگی تو تهیونگ... ما هنوز جونیم تو این سنم بیاییم بچه داری کنیم؟!.. نه نمیخاد... فردا اولین فرصت میرم سقطش میکنم..

تهیونگ: حتی فکرشم نکن دست بهش بزنی😑😒

مینا: چرا؟! تهیونگ تو خودت گفتی که وقتی ازدواج کردی تا سه سال بچه دار نمیخای بشی چون میخای با زنت همه جارو بگردی بعد..

تهیونگ: اره خب همچین حرف مزخرفی زدم... ولی بچه خیلی خوبه.. و من الان واقعا میخامش... تو نمیخای مگه؟!

مینا: شوخیت گرفته... من فک میکردم تو نمیخای و میایی سرم داد میزنی و اینا..

تهیونگ: نه عمرا همچین کاری بکنم... درضمن فردا ازدواج میکنیم و رسما زنم میشی.. و درضمن مامان بچه هام کوچولووو😍

مینا: بیشعور😒😂

تهیونگ: بیا بغلم ببینم... اینجوری بخند هیچوفت گریه نکن دیگ.. برات بدهه

مینا: اوم باش..
دیدگاه ها (۰)

پارت 47 آخر (راستش این طولانی ترین فیکمه😂😐)فردا**مینا: الان ...

استوری درخاستی #پست_شد

دوپارتیرئیس: سلام آقای کیم !! بابت اینکه من تا دیروقت باعث ش...

تک پارتیسلام من ا.تم و ۲۵ سالمه با کیم نامجون ازدواج کرد و س...

#سناریو وقتی بهشون میگی یا لواشک بخر برام یا قید منو بزن نام...

#سناریو وقتی بهشون میگی یا لواشک بخر برام یا قید منو بزن نام...

جیمین فیک زندگی پارت ۷۸#

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط