چون هوای نو بهاری در خزان خویش هم

چون هوای نو بهاری در خزان خویش هم
با تو گاهی آفتاب و گاه باران کرده ام

سوزن عشقی که خار غم بر آرد کو که من
بارها این درد را اینگونه درمان کرده ام

از تو تنها نه که از یاد تو هم دل کنده ام
خانه را از پای بست این بار ویران کرده ام...
#عاشقانه
#خاصترین
دیدگاه ها (۰)

امشب غم تو در دل دیوانه نگنجندگنج است و چه گنجی که به ویرانه...

تا چاربند عقل را ویران کنی اینگونه شودیوانه خود دیوانه دل دی...

تقویم را معطل پاییز کرده استدر من مرور باغ همیشه بهار تواز ب...

می سوزم از تبی که دماسنج عشق رااز هرم خود گداخته زیر زبان من...

پارت : ۳۸

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط