پارت
پارت ۱۳
راوی: جنگکوک رفت دنبال ات و باهم رفتن خرید، شاید براتون سوال باشه ۷ صبح کی میره خرید، اون خریدی که شما فکر میکنین نیس، ات و جنگکوک داخل خونه ی جنگکوک یعنی خونه ای که وقتی مجرد بود زندگی میکرد، زندگی میکنن، و الان هم میخوان وسایل خونه بخرن هم خونه
ات: جنگکوک، جنگکوک، بیا،
جنگکوک: بله
ات: این ست مبل قشنگه؟
جنگکوک: عالیه
ات: همین رو برداریم؟
جنگکوک: بردار
راوی: ات و جنگکوک خرید هاشون رو کردن، و رفتن خونه
جنگکوک: ات، میگم الان ساعت پنج بعد ضهره بریم پیشه بچه ها
ات: بچه ها؟
جنگکوک: اعضای گروه
ات: اها، بریم
ویو جنگکوک: وسیله هارو گذاشتیم خونه بقیه هم، مثل مبل تلویزیون و... گذاشتیم خونه ی جدیدمون و سوار ماشین شدیم و رفتیم
جیمین: سلام، جنگکوک، ات، مژده بدید
ات و جنگکوک: چیشده؟
جیمین: سوا بهم جواب مثبت داد
ات: مبارک باشه
(سه سال بعد)
راوی: یه توضیح مختصر بهتون بدم،جیمین و سوا باهم ازدواج کردن، ات بارداره،و جنسیت بچش دختره، البته ات و جنگکوک یه پسر ۳ساله هم دارن، یونگی هم از دایون جدا شده(میدونم این آخری زد تو زوقتون ولی متأسفم 😬😁)
ویو جنگکوک: اومدیم بیمارستان، باورم نمیشه که بچم داره به دنیا میاد، الان بچمون ۹ ماهشه و داره به دنیا میاد(با زوق فراوان فراوان)
ات: جنگکوک...(با حالت نیمه بیهوش)
جنگکوک: بله، ات خوبی، دکتر، عمل چطور پیش رفت؟(با حالت نگران)
دکتر: عمل خیلی خوب پیش رفت، میتونید بچتون رو از پشت شیشه ببینید
جنگکوک: باسرعت نور به پشت شیشه پناه آورد😂😁
تهیونگ: وای چه بچتون خوشکله
جیمین و سوا: وای چه خوشگله! ❤
پایان پارت ۱۳
راوی: جنگکوک رفت دنبال ات و باهم رفتن خرید، شاید براتون سوال باشه ۷ صبح کی میره خرید، اون خریدی که شما فکر میکنین نیس، ات و جنگکوک داخل خونه ی جنگکوک یعنی خونه ای که وقتی مجرد بود زندگی میکرد، زندگی میکنن، و الان هم میخوان وسایل خونه بخرن هم خونه
ات: جنگکوک، جنگکوک، بیا،
جنگکوک: بله
ات: این ست مبل قشنگه؟
جنگکوک: عالیه
ات: همین رو برداریم؟
جنگکوک: بردار
راوی: ات و جنگکوک خرید هاشون رو کردن، و رفتن خونه
جنگکوک: ات، میگم الان ساعت پنج بعد ضهره بریم پیشه بچه ها
ات: بچه ها؟
جنگکوک: اعضای گروه
ات: اها، بریم
ویو جنگکوک: وسیله هارو گذاشتیم خونه بقیه هم، مثل مبل تلویزیون و... گذاشتیم خونه ی جدیدمون و سوار ماشین شدیم و رفتیم
جیمین: سلام، جنگکوک، ات، مژده بدید
ات و جنگکوک: چیشده؟
جیمین: سوا بهم جواب مثبت داد
ات: مبارک باشه
(سه سال بعد)
راوی: یه توضیح مختصر بهتون بدم،جیمین و سوا باهم ازدواج کردن، ات بارداره،و جنسیت بچش دختره، البته ات و جنگکوک یه پسر ۳ساله هم دارن، یونگی هم از دایون جدا شده(میدونم این آخری زد تو زوقتون ولی متأسفم 😬😁)
ویو جنگکوک: اومدیم بیمارستان، باورم نمیشه که بچم داره به دنیا میاد، الان بچمون ۹ ماهشه و داره به دنیا میاد(با زوق فراوان فراوان)
ات: جنگکوک...(با حالت نیمه بیهوش)
جنگکوک: بله، ات خوبی، دکتر، عمل چطور پیش رفت؟(با حالت نگران)
دکتر: عمل خیلی خوب پیش رفت، میتونید بچتون رو از پشت شیشه ببینید
جنگکوک: باسرعت نور به پشت شیشه پناه آورد😂😁
تهیونگ: وای چه بچتون خوشکله
جیمین و سوا: وای چه خوشگله! ❤
پایان پارت ۱۳
- ۷.۵k
- ۲۶ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط