عشق یک طرفه پارت

عشق یک طرفه پارت 7

ویو ات

بعد این که رفتیم خونه چون ناهار خورده بودیم دیگه غذا درست نکردم
رفتیم لباسامون رو عوض کردیم و گوشیمو گذاشتم رو حالت زنگ و خوابیدم وقتی گوشیم زنگ خورد
وقتی از خواب بیدار شدم ساعت 6 بود هنوز وقت داشتم پس گوشیمو گذاشتم رو میز و رفتم یه دوش 20 مینی گرفتم و اومدم موهامو خشک کردم آرایشمم کردم و رفت برای انتخاب لباسم یک لباس مشکی کوتاه با کیف و کفش مشکیم پوشیدم و گوشیمم برداشتم و رفتم پایین دیدیم جیمین منتظرمه
(عکسش رو میزارم براتون )

ویو جیمین

بعد اینکه از دانشگاه اومدیم خونه چون ناهار خورده بودیم دیگه ات غذا درست نکرد و رفتم تو اتاقم گوشیم رو گذاشتم که ساعت 5 و نیم زنگ بخوره و گرفتم خوابیدم .
بعد اینکه گوشیم زنگ خورد رفتم یه دوش 10 مینی گرفتم و موهامو خشک کردن یکمی گریم کردم و رفتم کت شلوار مشکیم رو پوشیدم و با یه کفش مشکی و گوشیمم برداشتم رفتم پایین منتظر آن بودم که اومد پایین وقتی دیدمش دلم برای خواهرم رفت خوشگل شده بود بلاخره رفته به خودم دیگه
(لباس جیمینم میزارم )


جیمین :ات چه خوشگل شدی بریم
ات :ممنون موچی جونم🥺😍
جیمین : کیوت کوچولو بریم
ات :جیمینا من کوچولو نیستم 🥺
زنت کوچولوعه
جیمین : خخخخخ من که زن ندارم
ات :ایششش بریم موچی
جیمین : بریم


ویو جیمین

بعد 30 دقیقه رسیدیم و من ماشین رو پارک کردم و پیاده شدیم و رفتیم داخل بار به ات هم گفتم زیادی ننوشه

ویو ات


بعد 30 دقیقه رسیدیم و جیمین ماشین رو پارک کرد و پیاده شدیم و رفتیم بار که جیمین گفت که زیاد نخورم منم گفتم چشم و رفتیم نشستیم روی یه صندلی که تهیونگ با دوست دخترش و رفیق هاش اومدن که جیمین رو دیدن اومدن پیشمون نشستن که من تصمیم رو گرفتم که امروز همین جا بهش بگم که صداش کردم


ویو تهیونگ

با جینسو رفتیم بار تازه رسیده بودیم که چشمم افتاد به رفیقم جیمین که با ات خواهرش اومده بود رفتیم پیششون و نشستیم داشتیم باهم می‌گفتیم و میخندیم که ات صدام زد

ات : تهیونگا میشه یه لحظه بیای کارت دارم ؟🥺😅
تهیونگ : بله کارم داشتین
ات : راستش تهیونگ من عاشقت شدم و دوست دارم می‌دونم دوست دختر داری ولی من واقعا دوست دارم
تهیونگ: خوب که چی فکر کردی کی که عاشق من بشی من ازت خوشم نمیاد حالم ازت بهم میخوره من عاشق رلمم
ات : مگه من چمه که نمی‌خوای منو🥺💔😭
باشه


ویو ات

بعد شنیدن حرفش قلبم شکست چرا آنقدر ازم متنفره چرا دوستم نداره چی میشد اونم عاشقم باش آخه رفتم هرچی مشروب رو میز بود رو سر کشیدم تو حال خودم نبودم که دیدم جینسو رفته خونشون و تهیونگ هم با پسرا مست کرده
و داره میاد سمتم

ارمیا نظرتون چیه؟
به نظرتون تهیونگ چرا میره سمت ات ؟
تو کامنت ها بگین بهم