یادش بخیر

یادش بخیر...
مادربزرگم میگفت: زمان ما دوستت دارم دائم المصرف نبود.
نهایتاً پدربزرگت که خیلی در دلم گُل می‌کرد
قرمه سبزی می‌پختم با سالاد شیرازی.
چای دارچین دم می‌کردم برای عصر.
ماتیک می‌زدم و از این بساط‌ ها !

پدربزرگت هیچوقت نمی‌گفت مثلا فلان چیز را انجام بده یا نده.
به جاش می‌گفت زن باید موهایش بلند باشد بیاد تا کمرش.
من هم موهایم بلند بود ..
تا کمرم بود ...
میدونستم که کوتاه کنم خُلقش تنگ میشه.

دوستت دارم را زیاد نمی‌گفت اما غذا که می‌خوردیم یک دلِ سیر نگاهم می‌کرد.
نمیگم نگید .. اما خب آدم باید کاری بکنه برای دوست داشتنش ..!

نویسنده اشو نمیدونم کیه …
بانمک بود ، گفتم بزارم کامتون فلفل نمکی شه ^_^
دیدگاه ها (۱)

وقتی کسی جلوی شما خمیازه می کشدشما هم این کار را تکرار می کن...

میدونی ﭼﺮﺍ ﻫﺮ ﭼﯽ ﻧﺴﻞ ﻣﯿﮕﺬﺭﻩ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﭘﺮﺭﻭ ﺗﺮ ﻣﯿﺸﻦ؟ﭼﻮﻥ ﻗﻨﺪﺍﻕ ﻧﻤ...

ای که چشمان تو در مرتبه ی بادامی ستخوابت انگار زمستانی ناآرا...

"خودت رو دوست داری؟! "این اولین سوالی بود که ازم پرسید...بهش...

درخواستی

عشـــق تحقیر شـده𝐏𝐚𝐫𝐭 𝟐︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼⏜۪۪۪︵...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط