شروع دوباره پارت فیکبیتیاس

شروع دوباره پارت ۳۱ #فیک_بی_تی_اس


بعد از کمی رقصیدن دوباره رفتن پیش پسرا وایسادن که یه مرد اومد طرفشون

مرده: اوه لیدی ا.ت اینجایین؟(لبخند)
+: اوه مستر فرانسیس خوشحال شدم دیدمتون حالتون چطوره؟
فرانسیس: ممنونم من خوبم شما چطورین؟
+: ممنونم(لبخند)
فرانسیس : بهت تبریک میگم واقعا یه چیز فوقالعاده خلق کردی طرحات عالی بودن

+: اوه ممنونم نظر لطفتونه
فرانسیس: و اینکه واقعا از اسم برندت تحت‌تأثیر قرار گرفتم این فوقولعاده ست که اسم دخترتو گذاشتی رو برندت
+: متشکرم(لبخند)
فرانسیس: من باید برم میبینمت سنیوریتا
+: همچنین

(نکته: ا.ت و فرانسیس انگلیسی صحبت میکردن چون فرانسیس آمریکایی بود)

کاملیا: ا.ت این آقای نسبتا سن دار کی بود؟
+: فرانسیس؟ ... یه تاجر بزرگ و موفقه
جولیا: اووو
_: تو از کجا میشناسیش؟
+: یکی از دوستای عمه امه میدونی که من با لمه ام رابطه خیلی خوبی دارم ... اون بهم معرفی کردش
جیهوپ : منطقیه
جین: ا.ت میگم عمه ت چن سالشه؟
+: ۳۳ ... چطور؟
جین: واااات یعنی فقط سه سال ازت بزرگترهههه
+: اوهوم
شوگا: نمیدونستم
+: تازه خیلیم پایه و خوشگله(خنده)

یکم گذاشت و یه خانم جوون خوش استایل با کفشای پاشنه بلندش اومد پیش ا.ت

خانومه: اهم اهم خواهرزاده قشنگممم
+: عمهههه
خانومه: اوهومم ... یااا دختررر بازم که ترکوندییی
+: بله ما اینیم(خنده)

پشمای همه ی بچه ها ریخته بود و فقط با دهن باز نگاشون میکردن البته به جز کوک چون اون قبلا دیده بودش

+: بچه ها این عمه امه
جین: پشمام


عکس عمه شو گذاشتم اسلاید بعد
دیدگاه ها (۳۶)

شروع دوباره پارت ۳۲ #فیک_بی_تی_اس عمه: شما باید جین باشی درس...

شروع دوباره پارت ۳۳ #فیک_بی_تی_اس ×: اوه خانوم بورا از کی ای...

شروع دوباره پارت ۳۰ #فیک_بی_تی_اس [توی بار]صدای موزیک همه جا...

شروع دوباره پارت ۲۹ #فیک_بی_تی_اس [شب]ا.ت ویوبعد از پوشیدن ل...

پارت ۹۸ فیک ازدواج مافیایی(پارت آخر)

پارت جدید

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط