ازدواج اجباریpart

ازدواج اجباری(part 23)
(به مناسبت تولد هوپی دوتا پارت میذارم)

*ا/ت ویو
دیدم کوک اومد روم و گفت
+حسودی نکن چون تو فقط میتونی به اینا دست بزنی هوم؟
_به هر حال
+(خنده)کیوت من
از روم پاشد و لباساشو پوشید
_میخوای من موهاتو خشک کنم
+اره بیا
پاشدم و رفتم سمتش و نشوندمش روی صندلی
سشوار برداشتم و شروع کردم خشک کردم موهاش و حالت دادنش
وقتی تموم شد گفتم
_ببین چی ساختم از موهات
+اووو از این به بعد بگم تو شونه کنی
_با استعدادام هنوز اشنا نشدی جئون
+نه بابا
_زن بابا
+مسخره(خنده)
_(خنده)
_پاشو بریم پایین گشنمه
+بریم
دسته کوک گرفتم و بردمش پایین و نشستیم روی مبل
_من برم اشپزخونه بگم شامو حاضر کنن
+باشه
رفتم اشپزخونه و یه نقشه داشتم
امروز یواشکی رفتم پودر تحریک کننده گرفتم ها ها ها جئون قراره اذیتت کنم
خب شامو لطفا بیارید
"چشم
وقتی که توی بشقابا غذاهارو گذاشتن توی بشقاب کوک پودرو ریختم
تمام پودرو خالی کردم که حسابی تحریک شه و اذیتش کنم حیح
سر شام بودیمو در کمال سکوت داشتیم شام میخوردیم
دیدگاه ها (۱۶)

ازدواج اجباری(part 24)*جونگکوک ویو یه حس بدی داشتم داشت به ط...

ازدواج اجباری(part 27)*ا/ت ویو توی شرکت به کوک گفتم میرم دست...

ازدواج اجباری(part 22)(گایز ببخشید فکر کردم پست شد ولی نشد ا...

ازدواج اجباری(part 21)*ا/ت ویو+مرسی _تعریف نکردم راست بود +خ...

فیک کوک دختر کوچولوی من پارت ۳۷

فیک کوک دختر کوچولوی من پارت ۳۹

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط