دختره گیر داد بریم خونتون ...

دختره گیر داد بریم خونتون حالا از من انکار و از اون اصرار از در رفتیم تو همین که چکمه شو از پاش در آورد 45 سانت از قدش کم شد قدش رسید تا کمرم خیلی خورد تو ذوقم ولی باز با این حال گفتم تو یکم استراحت کن تا من چایی دم کنم روسریشو در آورد دست انداخت کلیپسشو که باز کرد یهو دیدم غیب شد الان یه ساعته دارم لای پرزای فرش دنبالش میگردم تا خدای نکرده یه وقت برکت خدا زیر دست و پا له نشه
دیدگاه ها (۱۱)

آدم ها فقط آدم هستند,نه بیشتر و نه کمتر... اگر کمتر از چیزی ...

میدونی از موقعی که از من جدا شدی 4نفر عاشقم شدن غم:صبر؛جدایی...

شبخوش دوستان

بدون شرح......دوستان خوبم به منم سر بزنید ممنون

رمان بغلی من پارت ۱۲۴و۱۲۵و۱۲۶و۱۲۷و۱۲۸ارسلان: معلومه که میام ...

عاشق یه خلافکار شدم پارت ۱۴اومد و نشست رو یه صندلی و با ترس ...

# رز _ سیاه PART _ 48 تهیانگ: کنار تختش نشسته بودم و دستشو ت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط