💕💕"برف" بــه شوق❄️ ❣لب پر خنده ی «تـــو»، 💞رقص کنان می آید ...

من هر صبح از لابلای نامه ها و شعرهایت چشمانم را به روی خورشی...

بی حضورِ تو پاییز، دیگر پاییز نیست!عطرت جاری شده در تنِ برگه...

مسافر پر غرور دریاے خروشان شبم ،نمی هراسم از کابوس !من امواج...

یک نفر باید باشد یک نفر که همه کس و همه چیز است آنوقت با یک ...

من آن کولی بی خانمانم که درِ تمام خانه های شهر را میزنم تا پ...

خرداد به میانه رسید و پیراهنش دارد رنگ کال و بیروح تابستان م...

و من هر شب زیر لحاف گرم شعرهایتبه خواب میروم #یاسر_حسن_زاد...

به حرمت صدای پای #یلدا می بندم چمدانم را و می روم ...مهر سک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط