با یک رمان عاشقانه و کمی پلیسی موافقید؟!پ.نایشالا ک بتونم رم...

#کاراگاهانپارت ٣٧پارت #آخر*مگه دست توعه وقت ندارم خدافظ+بابا...

#کاراگاهانپارت٣۶دستشو گزاشت رو پیشونیم ی لحظه قلبم ایستاد از...

#کاراگاهانپارت35پیاده ب سمت خونه راه افتادم میلی ب سوار شدن ...

#کاراگاهانپارت٣٣-باید یکی قلاب بگیره اما تو ک نمیتونی قلاب ب...

#کاراگاهانپارت٣٢راست میگفت چشمام قرمز شده بود پاهامو جمع کرد...

#کاراگاهانپارت٣١+هیچی گفتم دوستش دارم دوستم داره همینمهرداد ...

#کاراگاهانپارت٣٠نمیتونستم حرفی بزنم پیاده شدم نمیدونم چرا بغ...

#کاراگاهانپارت٢٩ دیگ یواش یواش داشت ظهر میشد اما پارسا بر نگ...

#کاراگاهانپارت ٢٨وقتی پارسا اومد فقط لب تاپو اورد و بعد گفت ...

#کاراگاهانپارت٢٧+گذشته ها مهم نیس مهم اینه ک فکر الانم مثبته...

#کاراگاهانپارت٢۶مهرداد سوار ماشین بود و منتظرم بود سوار شدم ...

#کاراگاهانپارت٢۵*درسته چند روزه ک اشنا شدین اما اگر ب عشق تو...

#کاراگاهانپارت٢۴بلند شدم و رفتیم تو اتاق مهرداد ی اتاق خیلی ...

#کاراگاهانپارت٢٣همچنان بزن و بکو بود خیلیا میخواستن مهردادو ...

#کاراگاهانپارت٢٢ب مهرداد گفتم +مامانم بیچارم کرده نمیبری منو...

#کاراگاهانپارت٢١ +خانواده ات میدونن؟*خانواده من اره ولی مهرد...

#کاراگاهانپارت٢٠بعضی موقع ها ادم عاشق میشه بدون اینک بفهمه م...

#کاراگاهانپارت١٩یهو زد زیر خنده چهره مهرداد ناراحت شده بود ی...

#کاراگاهانپارت١٨یهو گوشیش زنگ خورد -اع مامانهگزاشت رو ایفون-...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط