و عشقهمان پیراهن زیبایی که مادرم از کولی دوره گرد خریدو هرگز...

می دانم بیاد می اوریروزی که دمنوش های هل و گلابت را پس زدمن...

عاصی کردی تمام واژگان رانمی‌دانندچگونه کنار هم ایند تا در د...

والله که تو خود سراغاز کفریمگر می شود چشمانت را دیدو یگانه پ...

چشمهایم را میبندمصدای پای خواب را میشنومتنهاست...امشب هم نیا...

شعر را دوست دارمشعر زیبا را بسیار ترارزویی بزرگ دارم در شعر ...

والله که تو خود سراغاز کفریمگر می شود چشمانت را دیدو یگانه پ...

ایستاده امنه در مقابل چیزیجایی نزدیک تودر جای خود ایستاده ام...

با من قدم بزندر کوچه ای پر از اقاقیپشت حصار گلیکه میرسد به ط...

در تن این پرچینمیطراود ماهبرکه را میلرزاند گاهبلعید شب را سک...

#تاوان تمام نبودن ها رااز غروب جمعه می گیرندجمعه همان گرگداس...

#زمستانبی تاب استدار قالینوای موزون کرکیتبا صلابت اول صبحوه...

#و عشقهمان پیراهن زیبایی که مادرم از کولی دوره گرد خریدو هرگ...

#منبیشتر از تمام مردم این شهرمی خواهمتتوشبیه مردم این شهرنمی...

#تاوان تمام نبودن ها رااز غروب جمعه می گیرندجمعه همان گرگداس...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط