و من در انتهای شب به تو می اندیشمبه گرمی دستانت در یک روز سر...

چه کسی می‌داند جانانم سال هابعد که روبه روی شومینه نشسته ای ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط