چه حس قشنگی است!وقتی ناگهان چشمت می افتد به صحنه ای آشنا که ...

بر میگردم؛به عقبِ زندگی ام نگاه میکنم؛به روزهایی که رفته اند...

انگار نه انگار همان تکرارِ همیشگی است ؛ همان بهار که دوباره ...

یک روز باید تمام دلخوشی های دور و برم را در بقچه ای بپیچم و ...

حس میکنم گاهی وقتا دنیا شبیه یه کلاف پیچیده میشه ؛ هر چقدرم ...

نه اینکه الزاما همه چیز وفقِ مرادمان باشد اما ، دریغ کردن لب...

می شود کمی بی خیال شوم؛بنشینم روی قالیچه رنگین اتاق؛پنجره را...

🍃جهانِ پر از شگفتی ، من برای از تو حظ بردن ،بهانه ها دارم !🍃...

دلم دوباره یک شاعرانگی زیبا میخواهد؛بیخیال همه دنیا بنشینم ک...

چشم هایت را ببندبر ارابه خیالت سوار شو و اسب سپید رویایت را ...

بالاخره روزی می آید ، در اوج #نا_امیدی هایت؛ #خورشیدی #طلوع ...

#غروب که می شود،ناگهان ته دلمان سنگین می گردد؛ناخود آگاه دلم...

چه #رویاهایی که #شبانه می بافیم و آینده ای #درخشان رقم می زن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط