چه حس قشنگی است!وقتی ناگهان چشمت می افتد به صحنه ای آشنا که ...

پاییز جآن ! دست احساس ات را بر گردن خیالم بیاویز ؛ بگذار رای...

زمانِ بی قرار ، کمی آهسته تر ! با تو ام ای رونده ی ناگزیر !ب...

یک روز باید تمام دلخوشی های دور و برم را در بقچه ای بپیچم و ...

حس میکنم گاهی وقتا دنیا شبیه یه کلاف پیچیده میشه ؛ هر چقدرم ...

نه اینکه الزاما همه چیز وفقِ مرادمان باشد اما ، دریغ کردن لب...

من رویاهایم را با شراره هایی از عشق آتشین بافتم.و تو ، ای تق...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط