امشب که نگاه تو مرابر غمت آویخت..ناخواسته‌از رقص‌قلم،حرف‌دلم...

غصه خوردم همه گفتند که غم تجربه استبا غمت هیچ منی عاقل و فرز...

گشته ام نیست کسی مثل تو باورکن و باشتو که دائم نگران من و اح...

نه دگر حال دعا نیست در این شهراشوببخدا خسته تر از ماست خدای ...

هیچ کس نمی‌دانستچه طعمی دارد "دوست داشتنت"مقصر من بودم...آنق...

بین پاییز و زمستان دل من یخ بسته گو در اندیشه ی آغاز بهاری، ...

از همان لحظه که در وقت دعای سحرییک نفر خواسته تو، از در مسجد...

شب‌های زیادی‌ست بـه ایـن پنجـره وصلمای کاش شبی رهگذر کوچه تو...

اینکه دائم چشم من مانده به راهت خوب نیست،یا که دلتنگم برای ی...

از آن زمان که زندگی، تو را کنار من نخواستغروب پنجشنبه هم، شب...

‏درد این است زلیخا شوی و در قرآنحاصل رنج تو را یوسف کنعان بب...

امشب بیا کنار همین قیل و قال هاجای ورق زدن پوچ فالها ؛با بوس...

آن شب که از درد درونم باخبر بودیباید کمی از من به من نزدیک ت...

هیچ کس نمی‌دانستچه طعمی دارد "دوست داشتنت"مقصر من بودم...آنق...

برگرد که من تاب دل تنگ ندارم با حرف بیا حوصله ی جنگ ندارم خ...

یکی همیشه سوار خیال من می شد که بودنش سبب اعتدال من می شدیکی...

بعد از تو نشد خانه دل انگیز، عزیزم!با اینکه شد از عطر تو لبر...

درد دارد که نیایی و در این شهر بزرگ ،انتظارت زن در آینه را پ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط