#مافیای_من#P16هان:دلت میخواد بزنمت؟؟لینو:«خنده»«گوشی لینو زن...

#مافیای_من #P17هان:گوشیمو برداشتم و دیدم چان هیونگ برام آدرس...

#مافیای_من #P14از تخت اومدم پایین میخواستم برم سمتش که پام گ...

#مافیای_من #P13لینو:با حرفا ‍ایی که هان میزد قلبم درد میگرفت...

#مافیای_من #P12فلیکس:پس.....هان تویی؟؟؟هان:ت.....تو............

#مافیای_من #P11هان:صب بیدار شدم و دیدم لینو نیستنکنه رفته ما...

#مافیای_من #P10بنگ چان:خواب؟؟؟چه جور خوابی؟؟هان:خب تو خواب.....

#مافیای_من #P9هان:«با ترس و بغض»ل....لینو چی؟؟؟لینو چش شده ه...

#مافیای_من #P8«با ترس»هان؟؟؟چی شده؟؟؟خواب دیدی؟؟؟هان:«با گری...

#مافیای_من #P7برگشتم سمت هان ‍و دیدم داره گریه میکنهرفتم بغل...

#مافیای_من #P6من میرم زنگ بزنم به دکتر کیم که بیادسریع رفتم ...

#مافیای_من #P5صبح بیدار شدم و دیدم لینو دیشب جا به جا شده و ...

#مافیای_من #P4لینو:کار داشتم پس زودتر بیدار شدم ‍و رفتم دنبا...

#مافیای_من #P3لینو:میدونم مقصر منمپس......هان:«با گریه»نه......

#مافیای_من #P2چانگبین:چی شده؟؟؟حالت خوبه؟؟؟بیا اینجا ببینمت«...

#مافیای_من#P1 هان:21 سال/لینو:23 سال/هیونجین:22 سال/آی ان:17...

آما آرتور...

پایان داستان یک مافیا...ویتو اسکالتا ...

❌️ سلام دوستان فیک #مافیای_من متوقف میشه این فیک دیگه آپ نمی...

Part:9#مافیای_من [ویو ات]داشتم همه جارو نگاه مبکردیم که با ص...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط