با یک رمان عاشقانه و کمی پلیسی موافقید؟!پ.نایشالا ک بتونم رم...

#شعر_عاشقیپارت۴۵پارت اخرباورم نمیشد منو میگفت هوادارا چون سه...

#شعر_عاشقیپارت۴۴+من جانا هستم جانا شریفی ی دختری ک الان جونش...

#شعر_عاشقیپارت۴٣تو فکر رفتم تو فکر این ک چجوری اینهمه اتفاق ...

#شعر_عاشقیپارت ۴٢+الو-سلام عشقم نگاهی ب احسان کردم ک اخماش ت...

#شعر_عاشقیپارت۴١بابام و عموی احسان با خنده اومدن بیرون ی سلا...

#شعر_عاشقیپارت۴٠جلوی در کافه ب ماشین پشت دادیم و ایستادیم دی...

#شعر_عاشقیپارت٣٩+نمیریم -کی میخوای ب بابات بگی درمورد عموم ؟...

#شعر_عاشقیپارت٣٨یک هفته ای گذشت و کارای بابام ردیف شده بود م...

#شعر_عاشقیپارت٣٧رفتم جلوی ایینه موهامو ک کلیپس زده بودم باز ...

#شعر_عاشقیپارت٣۶چهره ها خسته اما خوشحال بود اما بادیدن من و ...

#شعر_عاشقیپارت٣۵حرفی نزدم از درد داشتم میمردم اون از دستم او...

#شعر_عاشقیپارت٣۴خواستم ب سمت ایفون برم ک احسان جلوم سبز شد -...

#شعر_عاشقیپارت٣٣صبح از خواب ک بیدار شدم اول دنبال گوشیم گشتم...

#شعر_عاشقیپارت٣٢ی نفس راحت کشیدم و گفتم+میشع بفرستی واسه مام...

#شعر_عاشقیپارت٣١دستمو صفت گرفته بودم و ب خودم میپیچیدم از ی ...

#شعر_عاشقیپارت٣٠ی ساعتی نشسته بودم ک علیزاده اومد با ی دست ل...

#شعر_عاشقیپارت٢٩پسرره دیوونه گوشیو گزاشتم رو حالت ضبط صدا ان...

#شعر_عاشقیپارت ٢٨صبح با صدای زنگ گوشیم از خواب بیدار شدم چشم...

#شعر_عاشقیپارت٢٧+مگه شما پتو ننداختی روم *ن من دیشب پیش مرجا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط