ما دو تا از عهد کاغذ و شناره دادنیم

سهراب عرب زاده

پاهام دیگه یاری نمیدن که

خرم آن دم که مرا بر سر تابوت برند

نیو بارون نیو بارون

غزل

آن که زخمی بر دلم زد یک نمک پرورده بود

یه روزی مو اگر مردم نگین روزش رسیده

سهراب عرب زاده

سهراب عرب زاده

ایل یه طرف چادر زده

من حلالت کرده ام چون توی قرآن خوانده ام

مثل بغض کهنه ام من مثل پایی روی مین

دکلمه

هی دزی دزی سیلت ایکردم

غزل

ترانه

ترانه

ترانه

ترانه

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط